به گزارش خبرنگار تلویزیون سینما پرس، در هفته های اخیر مطالب انتقادی مختلفی درباره نمایش روابط خیانت آمیز در سریال کلاه پهلوی در برخی رسانه ها درج شده و مطلب اعلام شده از سوی شورای نظارت بر سازمان صدا و سیما را می توان جمع بندی تکمیلی این مطالب عنوان کرد. این شورا وعده داده تا گزارشی جامع و مفصل از ايرادات اين مجموعه نمايشي را طي روزهاي آتي به سازمان صدا و سيما ابلاغ کند اما اعتراض هایی از این جنس، در آذر ماه سال گذشته نیز همزمان با نمایش فیلم سینمایی «من مادر هستم» ساخته فریدون جیرانی رُخ داد و معترضان با برگزاری تجمعات و نیز فعالیت های رسانه ای مختلف تلاش کردند تا به نمایش مصرف مشروبات الکلی، خیانت، تجاوز به یک دختر جوان و... در این فیلم اعتراض کنند.
کلاه هایی که جایگزین موی سر شد
در تاریخ سریال سازی پس از انقلاب، آثار مختلفی درباره دوره پهلوی ساخته شده است که تعداد آنها به عددی بیش از 50 می رسد. شاه دزد، سال های خاکستر و اشک تمساح ساخته احمد نجیبزاده، موج شکنان ساخته غلامرضا جنت خواه،فردا روز دیگری است ساخته روح الله خوشکام،ماه و آتش ساخته اسماعیل میهن دوست،پایان پادشاهی ساخته کاظم بلوچی،یک مشت پر عقاب ساخته اصغر هاشمی،رعنا ساخته داوود میرباقری،فرار بزرگ ساخته محمد حسین لطیفی،خانه ای در تاریکی ساخته سعید سلطانی،کارآگاه علوی ساخته حسن هدایت، عمارت فرنگی ساخته محمد رضا ورزی و... برخی از این اسامی هستند. در اغلب این سریال ها نحوه نمایش حجاب زنان و نوع پوشش آنها همواره مساله ای حساسیت برانگیز بوده است. «گذاشتن کلاه بر سر زنان» همواره راه حلی برای جلوگیری از نمایش موی سر بازیگران زن بوده و حالا مخاطبان تلویزیون به شکلی قراردادی این مساله را پذیرفته اند که در سریالی با دوره تاریخی پیش از انقلاب، کلاه بر سر گذاشتن زنان به معنای بی حجابی آنان است و مخاطب نیز نسبت به چنین شخصیت هایی احساس بی حجابی دارد. حتی در بخش هایی سریال کلاه پهلوی که شخصیت «بلانش» در فرانسه حضور دارد، با وجود پوشش کامل موهای سرش، باز هم مخاطب نسبت به او احساس بی حجابی دارد.
البته نمایش موی بازیگران زن در برخی فیلم ها و سریال ها که در آن ها قرار بوده بازیگران خارجی مقابل دوربین بروند، شکل های جالب توجهی پیدا کرده است. برخی سازندگان این آثار برای صحنه هایی خاص از فیلم خود از زنان «اقلیت مذهبی» استفاده کرده اند و برخی دیگر مجبور شده اند تا برای فیلم برداری چند سکانس اینچنینی، به خارج از کشور بروند و هزینه های فراوانی را صرف این کار کنند.
حدود 13 سال قبل سید ضیاءالدین دری با ساخت سریال کیف انگلیسی، ضمن رعایت این قاعده، موفق شد تا برخی مفاسد اخلاقی رژیم پهلوی را نیز به نمایش بگذارد و در چهارچوب مسائل شرعی مورد نظر تلویزیون، برخی روابط ناسالم میان شخصیت های سیاسی را نیز به نمایش بگذارد و حالا این روند در سریال کلاه پهلوی تشدید شده و باعث شده تا در بیانه شورای نظارت بر سازمان صدا و سیما از آن به «روابط غیراخلاقی، استعمال مشروبات الکلی و اختلاط زن و مرد» تعبیر شود.
شخصیت های فساد برانگیز کلاه پهلوی در یک نگاه
کلاه پهلوی سریالی پُربازیگر است اما پیکان انتقادها متوجه تعداد اندکی از شخصیت های این سریال است. به نظر می رسد اولین مورد قابل انتقاد از سوی مخالفان سریال شخصیت «فرخ» است. او دانشجوی تهیدست و فقیر ایرانی است که در پاریس با کار در رستوران و ظرفشویی روزگار می گذراند و عقایدی انتقادی داشت. هنگام بازگشت به ایران با دختری به نام «بلانش» ازدواج کرد و پس از بازگشت به ایران با توصیه سفیر ایران در پاریس ـ تقی زاده ـ فرماندار شهرستان سامان شد و چهره این شهر را متحول کرد. فرخ پس از مدتی از بلانش جدا شده و با «شادی مستشارنیا» ازدواج کرد. او به شادی نیز وفادار نبود و روابط مخفیانه ای خانم سیمسون داشت که یکی از کارمندان سفارت انگلستان در ایران بود. فرخ ازدواج خود با شادی را به صورت شرعی ثبت نکرد.
شخصیت «بلانش» نیز در طول سریال چهره مناقشه برانگیزی داشت. او با هدفی سیاسی با فرخ ازدواج می کند. مدتی بعد از متارکه با فرخ، با کریم طرح دوستی می ریزد و در مقطعی از داستان هم برای تامین منافع کشوش حاضر به پذیرش پیشنهاد بی شرمانه جواشیر می شود. بلانش نمونه ای از یک مستشرق است که داستان از نگاه او روایت می شود. در بسیاری از آثار تاریخی و نمایشی، نگاه مثبتی به چنین شخصیت هایی وجود دارد اما سریال کلاه پهلوی، تصویری دیگر از چنین افرادی ارائه کرده است.
«صمصام» شخصیت دیگر مناقشه برانگیز این سریال است. یک خان و فئودال مستبد و خشن که سعی می کند خود را فردی امروزی نشان دهد. او از اقدامات حکومت رضاخان حمایت می کند و با اعمال نفوذ از طریق رفقایش در سطح بالای حکومت، در شهرستان سامان یک دیکتاتوری راه انداخته است. صمصام از اولین پیشگامان کشف حجاب در سامان است و همسرش را بی حجاب به خیابان می فرستد. «مه لقا» همسر صمصام یک زن عامی و تحت ستم است. زنی تحت سخت گیری و خشونت صمصام زندگی می کند و صمصام نیز هیچ گاه برای او ارزش و احترامی قائل نیست و در نهایت به مردی فرانسوی به نام «ژان» دل می بندد و عاشق او می شود اما ژان که مردی روسی ـ فرانسوی است، صرفا برای کشف منابع و میراث فرهنگی و قاچاق آن به فرانسه وارد ایران شده و صرفا از مه لقا سوء استفاده می کند. روابط این دو شخصیت در قسمت های اخیر با اعتراض های فراوانی از سوی مخاطبان مواجه شده است.
«کریم» نیز دیگر شخصیت پیچیده این سریال است. از زمانی که سورچی صمصام بوده به بلانش دل بسته و سپس با او ازدواج می کند اما همچنان همسر اولش «عالیه» را نیز به عنوان زن صیغه ای خود حفظ می کند. عالیه که حالا تغییر نام داده و با نام «ویدا شاهانی» در سریال شناخته می شود، در ابتدا زنی خُل وضع است که در فقر زندگی می کند و کارش آب رسانی به خانه های مردم است. گاهی هم از گدایی کسب روزی می کند. او به واسطه کریم کلفت بلانش می شود و بتدریج رشد می کند و در غیاب کریم ـ که به سفری طولانی به فرانسه رفته ـ با جوانی به نام سیروس ازدواج می کند.
در یکی از صحنه های سریال کریم برای بی حجاب کردن عالیه و کشاندن او به خیابان، به زور به او مشروب می خوراند که پخش این صحنه از تلویزیون با اعتراض هایی مواجه شد.
در مورد شخصیت «شادی» نیز انتقادهایی مطرح شده است. او نماد فمینیست های سریال است که تصور می کند در حکومت رضاخان محقق می شود ولی بتدریج متوجه می شود پهلوی کمترین توجهی به مسائل زنان نداشته و فقط به دنبال بی حجاب کردن آنها به زور اسلحه است. شادی با شخصیت دیگری به نام «امیر توکلی» روابطی خارج از عرف دارد.
«آقای موید» رئیس اداره فرهنگ اوقاف و صنایع مستظرفه شهرستان سامان هم دیگر شخصیت حساسیت برانگیز سریال است. فردی تریاکی که شرایط سختی برای زندگی دارد و دو دختر جوان وی، تحت تاثیر بلانش و شادی، بی حجاب شده و از سامان فراری می شوند.
دست آخر شخصیت «جوانشیر» چهره دیگری این سریال است. او نقش مقام ارشد اداره سیاسی شهربانی تحت ریاست سرپاس مختاری را ایفاء می کند. به زنان جوان نظر دارد و سعی می کند از آنها سوء استفاده کند و به مه لقا و بلانش تعرض می کند.
نکته جالب توجه این است که طرح تمامی مطالب منفی درباره شخصیت های فوق، با رعایت حساسیت های فراوانی صورت گرفته است. دست اندرکاران سریال در پاسخ به این سوال که «هدف سریال از نشان دادن منکرات آن زمان همچون: روابط عشقی میان شخصیتها و زنان شوهردار چیست؟ و آیا این کار خود نوعی ترویج منکرات نیست»؟ این سوال را مطرح کرده اند که «در چنین سریالی سازندگان چگونه میتوانستند حداقل تفاوت میان تفکر سکولار و تفکر مذهبی را نشان دهند»؟ به گفته آنها « آنچه در هفته های اخیر درخصوص نمایش روابط غیر شرعی میان شخصیت های سریال نمایش داده شده، صرفا محدود به چند شخصیت خاص داستان است که اتفاقا مروج بی حجابی بوده اند و حالا خود اسیر تبعات آن شده اند. در سریال نیز رفتار تایید آمیزی نسبت به این شخصیت ها وجود ندارد و به زودی مخاطب با فرجام تکان دهنده این شخصیتها مواجه خواهد شد» اما ظاهرا این پاسخ، منتقدان را قانع نکرده و شورای نظارت بر صدا و سیما نیز به میدان آمده است».
اما ظاهرا این پاسخ نیز قانع کننده نبوده و به طرح انتقادی جدید از سوی شورای نظارت بر سازمان صدا و سیما منجر شده است. طرح چنین انتقادی آن هم در شرایطی که تنها چهار قسمت به پایان پخش سریال تلویزیونی کلاه پهلوی باقی مانده نکته قابل تاملی است؛ چرا که به زودی پخش سریال پایان می یابد مگر آنکه منظور این شورا این باشد که موارد مذکور در بازپخش این سریال اصلاح گردد.
شورای نظارت چه وظایفی دارد؟
شاید برای بسیاری از مخاطبان این مطلب، این سوال پیش بیاید که ماهیت این شورا چیست و چه وظایفی دارد؟ شورای نظارت بر سازمان صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران نهادی برای نظارت بر این سازمان است که بر اساس اصل ۱۷۵ قانون اساسی جمهوری اسلامی تشکیل شده و از ۶ عضو (۲ نفر به انتخاب رئیسجمهور، ۲ نفر به انتخاب رئیس قوة قضائیه و ۲ نفر به انتخاب مجلس شورای اسلامی) تشکیل میشود.
شورای نظارت با رصد برنامههای پخش شده از سازمان صداوسیما به بررسی آنها میپردازند و علاوه بر آن نکات روزمرهای هم که در روند برنامهها تأثیر میگذارد مورد رصد قرار میگیرد و در قالب گزارشهای جامع، این تخلفات تصویری، بیانی و محتوایی
در جلسات شورا كه بصورت هفتگي با حضور نمايندگان قواي سه گانه برگزار مي گردد مورد بحث و بررسي قرار می گیرد. تذکرات شورای نظارت در سال های اخیر سبب تغییر برخی مجریان و گویندگان تلویزیونی شده است اما این شورا نمی تواند صدا و سیما را ملزم به رعایت موارد مورد نظر خود کند. آنگونه که «حسین مظفر» رییس شورا در یکی از گفت و گوهای اخیر خود می گوید: «به دلیل ضعف قانونی، شورای نظارت نمی تواند صدا و سیما را الزام به رعایت مواد قانونی كند و در حال حاضر این شورا تنها در مقام ابلاغ، تذكر و پیگیری نامهها است».
شورای نظارت در گزارش اخیر خود درباره سریال کلاه پهلوی ضمن برشمردن برخی نکات مثبت این سریال از قبیل روایت واقعیتهایی از وابستگی حکومت پهلوی به بیگانگان و نفوذ آشکار و پنهان کشورهای استعمارگر در اداره امور کشور در آن دوره تاریخی با انتقاد شدید از نمایش صریح و مستقیم برخی روابط غیر اخلاقی، پخش اینگونه موارد در رسانه ملی را نوعی ترویج این روابط و عادی جلوه دادن آن برای مخاطبان و در نهایت قبحشکنی دانسته است. نکته جالب توجه این است که چنین مواردی، در مطالب مخالفان و منتقدان این سریال بارها و بارها تکرار شده اما تقریبا هیچ کس به بیان پیشنهاد یا راه حل نپرداخته و عنوان نشده که اگر شیوه به کار گرفته شده در سریال کلاه پهلوی نامناسب است، شیوه مناسب چیست و از چه راهی باید بدون نمایش روابط غیر اخلاقی شخصیت های منفی، عمق فساد دوران پهلوی نمایش داده شود؟ فسادی که به صراحت در کتاب های تاریخی و حتی خاطرات خود سران رژیم پهلوی همچون« اسدالله عَلَم» به آن اشاره شده و جنبه های مختلف آن تشریح شده است.
پیشنهاد تشکیل کمیته انضباطی در تلویزیون
انتشار تذکر شورای نظارت بر صدا و سیما، واکنش های مختلفی را به دنبال داشته است. کاربران سایت رسمی سریال کلاه پهلوی نیز نسبت به این موضوع واکنش های متفاوتی نشان داده اند. برخی مخاطبان نگران عدم پخش چهار قسمت باقیمانده سریال هستند و برخی دیگر هم نتایج جالبی از طرح انتشار این نامه گرفته اند. مثلا یکی از مخاطبان می گوید: «کاملا واضح است که برای کم کردن فشار طیفی خاص این تذکر داده شده» و دیگری اضافه می کند: «نکته جالب این است که سریال کلاه پهلوی هم از شورای نظارت تذکر رسمی گرفته و هم از طیف مقابل یعنی روشن فکران تذکر غیر رسمی گرفته است. یعنی هم ایراد میگیرند که چرا مدح دولت اسلامی را گفته ای و هم ایراد میگیرند که چرا کلاه گیس استفاده کردی و گوش و گلو نمایاندی».
در نظر مخاطب دیگری در اینباره می خوانیم: « واقعا جالبه شورای نظارت بر سازمان چرا تاکنون حرفی در این باره نزدند حالا که به قسمتهای پایانی سریال رسیدیم تازه به این فکر افتادن که باید اصلاح بشه ؟یعنی این شش قسمت باقی مانده که به نظر میاد دیگه چنین روابطی درش نیست باید اصلاح بشه؟از تایید فیلم نامه تا پیش تولید تا تولید تا پخش هفتگی تا الان حدودا ده سال طول کشیده مگه نه؟پس چی باید اصلاح بشه ؟این مسائلی که مطرح شد که دیگه پخش شده واگر قراره اثری بذاره که تا حالا گذاشته ؟اون موقع که ما سر بسته میگفتیم در بعضی مسائل سریال دارای افراط ویا تفریطه یکیش همین بود دیگه».
یکی از بیننده های سریال کلاه پهلوی نیز پیشنهاد جالبی را مطرح کرده و می گوید: «در خصوص سریالهایی که درحال اتمام هستن (مثل کلاه پهلوی) و یا سریالهایی که پخش انها تمام شده ،در صورت تشخیص قبح شکنانه بودنشان مانند کمیته انظباطی فدراسیون فوتبال ترجیحا بسته به صحنه های بد آن سریال جریمه نقدی در نظر بگیرید.مانند بازیکنان فوتبال که "بعد" از انجام حرکت غیر ورزشی واخلاقی جریمه میشن این نوع سریالها هو" بعد" از پخش وبعد از بقول شما تاثیرات مخرب جریمه بشن».
چه باید کرد؟
به نظر می رسد سینما و تلویزیون در این زمینه نیازمند دریافت نظر و دیدگاهی کارشناسی هستند تا با تعاملی جدی میان هنرمندان، مسوولان رسانه ای و دیگر شخصیت های صاحب عقیده و نظر، این مشکل به شکلی ریشه ای حل و فصل شود. قطعا وظیفه نهادهای نظارتی نیز صرفا نباید محدود به طرح معضل و انتقاد باشد و یافتن راهکار و پیشنهاد برای حل مشکلات و معضلات اینچنینی هم می تواند جزو وظایف چنین شوراهایی تلقی شود. البته باید حد و حدود «سلیقه» را نیز در چنین اظهار نظرهایی در نظر گرفت، چنانچه کارگردان کلاه پهلوی هم در گفت و گوی خود با ایسنا به این مطلب اشاره کرده و می گوید: «در حال حاضر در سریالهای روتین تلویزیون خودمان، شخصیت داستان مواد مخدر استفاده میکند و با دختری که هنوز با او ازدواج نکرده است، به خانه میرود. همه اینها وجود دارد. چطور درباره سریالهای دیگر اعتراض نمیکنند»؟!
گزارش از: فضه میرباقری
انتهای پیام/ ف. م ـ ب.ب
ارسال نظر